:: Home :: XML ::

چهارشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۶

تبریک به وبنوشت

الان داشتم وبنوشته ها رو میخوندم . البته پستی رو که 4 آذر نوشته بود که در مورد 4 سالگی وبنوشت بود. یه جورایی از این کارش که سعی کرده هر روز وبلاگش آپ باشه خوشم اومد . هر طور بوده تلاش کرده که هر روز بنویسه نه مثل ما که ... منم خیلی دوست دارم که هر روز بنویس ولی حقیقتا خیلی سخته!! آخه آدم سوژه از کجا گیر بیاره؟! بعدشم خدا وکیلی اینجا هر چیزیو که نمیشه نوشت که . نمی دونم شاید من کمی وسواس دارم !!!
خب در آخر هر چند دیره ولی لازم میدونم 4 سالگی وبنوشت رو تبریک بگم
با اینکه میدونم مستر ابطحی اینطرفا نمیاد اما چون از خواننده های پر و پا قرص وبلاگشم مبارکه!

Posted by fazel28 at ۹/۰۷/۱۳۸۶ ۰۸:۵۳:۰۰ بعدازظهر:: 0 Comments::


شنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۶

گفتگو با فاطمه رجبی!!

بخونید ! جالبه!!
از همین ابتدا از گذشته بگویید از قبل انقلاب و خودتان.
الحمدالله الذی هدانا لهذا و ما كنا لنهتدی لو لا ان هدانا الله. من فاطمه رجبی هستم و خدا را شكر كه شیعه هستم و تلاش می‌كنم كه راه شیعه بودن را طی كنم و شرایط را با این نگاه دنبال می‌كنم و سعی می‌كنم كه عمل‌كردم بر این آیه كه بیان كردم دلالت كند و اما سوال شما... قبل از انقلاب به دلیل جو حاكم – شاهنشاهی – تا كلاس هشتم بیشتر در مدرسه حاضر نشدم بنابر این نمی‌توانستم در آن زمان چندان حضور فیزیكی داشته باشم اگر چه حضور اندیشه‌ای را همیشه داشته‌ام؛ در آن زمان پدرم در مسجد ولیعصر در تهران جلساتی داشتند كه در آن‌ها دختران تحصیل‌كرده‌ای شركت می‌كردند كه اغلب من هم همراه پدر در این جلسات حاضر می‌شدم و با این‌كه عضو همیشگی‌اش نبودم یكی دو مرتبه سخنرانی‌هایی انقلابی در مبنای دین داشتم؛ خطبه‌ی حضرت زین العابدین (ع) در مورد اسارت و خطبه‌هایی از حضرت زهرا (س) را نیز به یاد می‌آورم كه از حفظ كرده و خوانده بودم. پدر در آن جلسات فن نویسندگی را نیز تدریس می‌كردند و البته حاصل این جلسات كتابی بود كه توسط خود ایشان جمع‌آوری شد به نام فروغ دین كه در این كتاب از اشعار و مقالات من نیز استفاده شده است. در هنگامی كه به دیدار برادرانم در زندان‌های سیاسی می‌رفتم با گروه‌های سیاسی آشنا می‌شدم ولی یك نكته همیشه برایم سوال برانگیز بوده و هست؛ آن هم این‌كه چطور مردان و زنان در خانه‌های چریكی برای انجام فعالیت‌های‌شان در كنار هم زندگی می‌كنند و همین هم بود كه با تمام روح انقلابی و انگیزه‌هایی كه در من حضور داشت هرگز نتوانستم از منظر دینی به گروه خاصی بپیوندم این هم دلیل دیگری بود برای نداشتن فعالیت‌های عملی اما در فعالیت‌های فكری، سیاسی و دینی هم‌پای مردم انقلابی بودم.
معمولا در حجاب‌های قبل انقلاب چادر خیلی كم دیده می‌شود؛ حجاب شما چه طور بود؟ از بركات خداوند كه به صورت اجباری به من رسیده شاید همان تعز من تشاء، داشتن پدر و خانواده‌ی روحانی بوده است كه از سه‌سالگی چادر بر سر من كردند و در واقع چادر هویت من است كه با نوعی تربیت آگاهانه از ابتدا همراهم بوده است و حجاب من از مدت‌ها پیش تا به امروز ذره‌ای تغییر نكرده است... در دانشگاهی سخنرانی داشتم. از من به حالت تمسخر پرسیدند: «حجاب اسلامی مورد قبول شما همین پوششی است كه دارید؟» جواب دادم: بله، همین است. – خیلی قاطعانه «بله»اش را بیان می‌كند –.
چه سالی دانشجو شدید؟
25 مهر ماه سال 1358 وارد دانشگاه شدم كه آن زمان هم كاملا با انگیزه و فعال بودم مخالفت‌های علنی با گروه‌های ملحد و كمونیستی كه خیلی هم خطرناك بودند، داشتم یا در كلاس‌ها با اساتیدی كه ملحدانه وقایع تاریخی را بیان می‌كردند بحث می‌كردم. در همه‌ی سطوح به عنوان شخصیتی حزب‌اللهی وارد عمل می‌شدم.
چه طور با دكتر الهام آشنا شدید؟

Posted by fazel28 at ۹/۰۳/۱۳۸۶ ۰۲:۵۱:۰۰ بعدازظهر:: 0 Comments::


ترجمه

تازگی ها دارم یه کتاب که به زبان جاوا هستش رو ترجمه می کنم . 20 25 صفحشو فعلا ترجمه کردم . این کتاب حدود 220 صفحه هستش که البته من پی دی اف اون رو از یه سایت فرانسوی دانلود کردم . اگر ان شا الله ترجمه این کتاب تموم بشه خیلی چیزه خوبی میشه . حالا بعدا در موردش بیشتر توضیح میدم ...

Posted by fazel28 at ۹/۰۳/۱۳۸۶ ۰۲:۲۷:۰۰ بعدازظهر:: 0 Comments::


 
 

 Copyright © 2009      Designed: Noqte.com